تك داستان آموزنده
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

برای تبادل لینک ابتدا مارا با نام تک داستان آموزنده و با آدرس http://takdastanha.loxblog.com/ لینک کرده و سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





زندگی در یک گودال تنگ و تاریک حتی برای مدتی کوتاه شاید برای بسیاری از مردم کابوسی بسیار وحشتناک باشد ولی جواد الشماری سال‌ های زیادی در این شرایط سخت زندگی کرد تا بتواند از مرگ حتمی جان سالم به در ببرد. در حقیقت این مرد عراقی که در دوران حکومت صدام بر عراق به مرگ محکوم شده بود، برای نجات جان خودش تصمیم گرفت که به این گودال تاریک پناه ببرد و مدتی را در آنجا سپری کند.

غافل از اینکه این مدت کوتاه به 22 سال طولانی تبدیل خواهد شد تا اینکه بالاخره در سال 2003 و با سقوط رژیم صدام از این گودال خارج شد تا مثل بقیه مردم بدون‌ترس و هراس زندگی کند. به گزارش تکناز با اینکه چیزی حدود 9 سال از آزادی الشماری می‌گذرد اما هنوز هم خیلی‌ها داستان زندگی شگفت‌انگیز او را برای هم تعریف می‌کنند و این مرد عراقی بین هموطنانش چهره شناخته شده و معروفی است.

پناهگاهی که جواد الشماری 22 سال در آن مخفی شده بود هنوز هم در نزدیکی خانه آنها دیده می‌شود؛ حفره‌ای با ابعاد یک متر و نیم در دو متر که او در تمام این سال‌ها روزگارش را در داخل این گودال تاریک با فرشی کهنه، اندک وسایلی برای پختن غذا، یک رادیو و یک جلد قرآن گذرانده است؛ روزهایی که فکر می‌کرد هیچ‌وقت به پایان نخواهند رسید.
 
زندگی 22 ساله پیرمرد عراقی در گودال تنگ و تاریک (+عکس) www.taknaz.ir

صدور حکم مرگ
سال 1979 بود که این مرد عراقی به جرم عضویت در حزب الدعوه که یک سازمان اسلام‌گرای شیعه در عراق است و سال 1957 توسط شاگردان و پیروان محمدباقر صدر تاسیس شده بود به مرگ محکوم شد. همین موضوع باعث شد که جواد الشماری برای نجات جانش از دست نیروهای صدام ،فرار را بر قرار ترجیح بدهد.

تقریبا دو سال از فرار الشماری می‌گذشت، او مخفیانه از یک نقطه به نقطه دیگر می‌رفت اما از آنجا که هر لحظه خطر شناسایی و دستگیری‌اش وجود داشت به این فکر افتاد که برای همیشه خودش را در یک مکان امن و ناشناخته مخفی کند. در نتیجه به کمک مادرش شروع به حفر گودالی در نزدیکی خانه پدری‌اش کرد تا مدتی را در آنجا بگذراند غافل از اینکه این حفره تاریک برای دو دهه به خانه او تبدیل خواهد شد.در تمام این سال‌ها که رژیم صدام دست به جنایت‌های مختلف می‌زد، جواد الشماری در گودال زیرزمینی‌اش دعا می‌کرد که هر چه سریعتر عمر این رژیم به سر آید.

در این مدت برادر او هم به مرگ محکوم شد و بدون اینکه دیداری با جواد داشته باشد جانش را از دست داد. با این حال جواد مجبور بود که همچنان در این گودال بماند. مادر او یار و یاور همیشگی‌اش بود؛ کسی که هیچ‌وقت پسرش را تنها نگذاشت. مادر الشماری در این مدت همیشه مخفیانه برای او آب و غذا می‌آورد تا اینکه برای مدتی بیمار شد و دیگر قادر به انجام این کار نبود.

الشماری می‌دانست که اگر اتفاقی برای مادرش بیفتد این گودال به گور ابدی او تبدیل خواهد شد. با این حال کاری جز انتظار کشیدن از دستش برنمی‌آمد. شرایط الشماری در گودال بسیار بد بود، محیط آلوده گودال باعث شده بود تا او بیمار شود و بعد از چند سال به خاطر بیماری لثه تمام دندان‌هایش یکی پس از دیگری افتاد.

با این حال بیماری مادر او باعث شد که بقیه اعضای خانواده‌اش هم از راز این دو نفر با خبر شوند. به این ترتیب آنها مسوولیت رسیدگی به الشماری را در روزهای بیماری مادرش برعهده گرفتند، البته خانواده الشماری به‌ندرت به دیدنش می‌رفتند زیرا می‌ترسیدند توسط نیروهای عراقی دستگیر شوند. در این 22 سال، چند باری که الشماری از تنهایی خسته شده بود در نیمه‌های شب از پناهگاهش بیرون آمده و در همان نزدیکی چرخی زده بود اما خیلی زود از ترس اینکه مبادا دیده شود دوباره به گودال برگشته بود.

خروج از گودال
سال 2003 همزمان با سقوط رژیم عراق، سرانجام الشماری توانست برای نخستین بار از گودالی که 22 سال خانه‌اش بود خارج شود و رنگ آسمان را درحالی‌که خورشید درخشان در آن خودنمایی می کرد ببیند. الشماری هوا را با تمام وجود به داخل ریه‌هایش داد و باور نمی‌کرد که بار دیگر روی زمین قدم برمی‌دارد .

وقتی خبر داستان زندگی جواد الشماری در همه جا پیچید آژانس خبری آسوشیتدپرس با او به مصاحبه پرداخت و او درباره روزهای سختی که گذرانده بود گفت: «هیچ‌وقت باور نمی‌کردم که روزی بتوانم از پناهگاه نموری که در آن بودم بیرون بیایم و مثل همه، زندگی عادی داشته باشم. بعضی وقت‌ها فکر می‌کردم که مرده‌ام.

همه چیز در آنجا سیاه و تاریک بود. تنها چیزی که باعث شادی‌ام می‌شد عبادت بود. قرآن می‌خواندم و به اخبار گوش می‌کردم. برای اینکه بتوانم در آن حفره نفس بکشم مادرم یک لوله پلاستیکی از جایی که من بودم تا سطح زمین کشیده و سر آن را مخفی کرده بود و همین جریان هوای اندک باعث شد تا در تمام این سال‌ها زنده بمانم.»

در جست‌ و جوی کار
اکنون الشماری در اواسط دهه 50 زندگی است. از 9 سال پیش که وی از پناهگاه بیرون آمد در تلاش است تا با پیدا کردن کاری بتواند امرار معاش کند. هرچند بعد از سرنگونی رژیم صدام دولت کنونی عراق همه زندانی‌های سیاسی آن دوران را مورد عفو قرار داد و حتی به آنها در پیدا کردن شغل مناسب کمک کرد اما الشماری مشمول هیچ یک از این شرایط نشد زیرا زندانی که وی در آن بود با دستان خودش برای خود ساخته بود.
 
وی در این باره می‌گوید : دولت عراق مرا یک زندانی سیاسی نمی‌داند و من باید ثابت کنم که یک زندانی سیاسی هستم. مادرم تنها فردی است که داستان زندگی مرا می‌داند و او هم که نمی‌تواند مدارک لازم را فراهم کند.


موضوعات مرتبط: زندگی 22 ساله پیرمرد عراقی در گودال تنگ و تاریک (+عکس)، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:زندگی 22 ساله پیرمرد عراقی در گودال تنگ و تاریک (+عکس), ] [ 22:24 ] [ سجاد آرام ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
موضوعات وب
آرشيو مطالب
شهريور 1394
تير 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آذر 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390
امکانات وب

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 2339
بازدید کل : 1072132
تعداد مطالب : 1229
تعداد نظرات : 668
تعداد آنلاین : 1


Alternative content